از هم گسستگی یک خانواده قطعا با طرح و برنامه قبلی به وقوع نمیپیوندد بلکه معمولا نتیجه خاموشی و کمرنگ شدن تدریجی عشق و علاقه و تبدیل آن به احساساتی منفی و ناخوشایند است.
در واقع هیچ ازدواجی به قصد طلاق و جدایی انجام نمیشود و زمانی هم که احساسات مبنای تصمیمگیری قرار میگیرند، قطعا به تفکر و اندیشه بیشتری نیاز هست تا جلوی این امر گرفته شود.
فراموش نکنیم که ازدواج یک تعهد است؛ بنابراین نیاز به آمادگی، مراقبت، توجه شناخت و اطلاعات زیادی دارد. ازدواج یک انتخاب است و انتخاب همیشه مسئولیتآور است.
چند درصد از ما در شروع زندگی زناشویی، به جای اینکه به رفتار خودمان توجه، کنیم و مراقب باشیم که از زیر بار مسئولیتهایمان شانه خالی نکنیم، دائم بهفکر ایراد گرفتن از طرف مقابل هستیم و میخواهیم رفتار او و خانوادهاش را زیر سؤال ببریم؟ شاید یکی از نخستین علائم ناراحتی و دلگیریهای کوچک ما - که میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات در آینده باشد- در شروع ازدواج، همین رقابتها و بیمسئولیتیهای بچگانه باشد؛ اینکه تعهد لازم را نداشته باشیم و به جای مشارکت به رقابت و حسادت بپردازیم. مشارکت و مراقبت مستلزم فعالیت و صمیمیت هستند و نداشتن اعتماد، وابستگی و قواعد غلط ذهنی، عوامل خطرناک یک زندگی مشترک به حساب میآیند که ممکن است آن را به شکست بکشانند.
در زندگی مشترک اگر فقط به فکر کار و فعالیت باشید و صمیمیت لازم را مدیریت نکنید، بهدلیل فعالیت و کار بیش از حد همواره خسته خواهید بود و خستگی، دشمن یک ارتباط صمیمانه و موفق است.
اگر در ارتباط با همسر خود دچار مشکل شده و میخواهید بدانید چرا به اینجا رسیدهاید، قدم نخست آن است که باید با خود واقعیتان مواجه شوید. منظور از خود واقعی این است که روراست باشید، طفره نروید، جبههگیری نکنید، قضاوت نکنید و صداقت کامل داشته باشید؛ چون در غیراین صورت در دور باطلی که مدتهاست با آن درگیرید، اسیر خواهید ماند.
اگر از زندگی زناشویی خود خسته شدهاید و گفتوگوهای شما معمولا با رنج و ناراحتی خاتمه مییابند، پس حتما همه را مقصر میدانید و سرزنش میکنید جز خودتان! بدین ترتیب و با زیر سؤال بردن دیگران، شما میخواهید از خودتان، مشکلاتتان و ایرادهایتان فرار کنید و با قربانیکردن دیگران، حق را به جانب خود بدانید. اما آیا تا به حال از این روش بهرهای هم بردهاید؟
هنگامی که با خود واقعیتان روبهرو میشوید ابتدا باید مشکل را شناسایی کنید. اغلب در بسیاری از زوجها این موضوع مشترک است که نمیدانند مشکل واقعی چیست! آنها پس از مدتی احساس اسارت میکنند، ناامید میشوند و حس خوبی ندارند ولی وقتی از آنها پرسیده میشود؛ خب، مشکل چیست؟ سکوت میکنند و نمیدانند چرا به اینجا رسیدهاند! میگویند خستهاند و درست نمیتوانند تشخیص دهند که علت آن چیست!
اما شما باید بخواهید و مصمم شوید که مشکلتان را حل کنید. باید ارتباط گفتاری خود را پیشرفت دهید، به مسائل از دید همسرتان بنگرید، تفاوتهایتان را بشناسید و به آنها احترام بگذارید.
فراموش نکنید که بسیاری از ما برای شروع یک زندگی مشترک، آمادگی لازم را نداشتهایم. گاهی بهنظر میرسد شرایط کسب گواهینامه رانندگی بسیار مشکلتر از گرفتن سند ازدواج است! بسیاری از ما احتمالا درس زندگی زناشویی را تنها با مشاهده زندگی والدین یا اطرافیانمان آموختهایم اما بهدنبال هیچ مطالعه و شناخت بیشتری برای موفقیت خودمان نبودهایم. ما در مدرسه خواندن، نوشتن و بسیاری از علوم دیگر را میآموزیم اما اغلب هیچ آموزشی ندیدهایم که چطور احساسات واقعی خودمان را بشناسیم. ما یاد نگرفتهایم که چطور باید ارتباط درستی برقرار کنیم، چگونه همسر خود را انتخاب کنیم و همسر خوبی باشیم. شاید بسیاری از ما، طرف مقابل خود را با مقیاسها و دلایل اشتباه و گاه بسیار شتابزده برگزیدهایم و همین موضوع به تنهایی کافی است تا با مشکلات بسیاری مواجه شویم.
اما فراموش نکنید برای همه ما امکان کسب رابطهای پایدار و صمیمی وجود ندارد؛ مگر اینکه خودمان بخواهیم روش مناسبی درپیش بگیریم، انرژی و وقت زیادی برای ارتباطمان صرف کنیم و روش متناسب با خود را تشخیص دهیم و آن را برگزینیم.
به خاطر داشته باشید اگر رابطه خوبی با همسرتان ندارید، شاید دلیلش آن باشد که رابطه صحیحی با خودتان نیز ندارید و در واقع خودتان را هم نمیشناسید.
رابطه شما با همسرتان با شکل زندگیتان و رابطه شما با خودتان به موازات هم در یک مسیر قرار دارند. اگر شما اجازه ایجاد دوری و فاصله به جای صمیمیت و نزدیکی، رقابت به جای همکاری و سرزنش به جای پذیرش و اعتبار را نداده بودید، امکان نداشت که رنج و ناراحتی کنونی را تجربه کنید؛ یعنی همیشه مشکل به خودی خود به وجود نمیآید بلکه از جایی تغذیه و تقویت میشود. اما به همین ترتیب هم اگر شما خود را تغییر دهید، روش زندگی دیگری برگزینید، محیط خانه را عوض کنید و طالب حق و حقوق خود باشید، طرف مقابل شما هم حتما تحتتأثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین تصمیم بگیرید با هدفی مشخص برای پیشرفت روابط خود هر روز تلاش کنید، نه اینکه فقط قصد داشته باشید و بخواهید؛ بلکه عمل کنید. باور کنید توانایی بهبود رابطه و برخورد با مشکلات را دارید.
انعطافپذیر باشید
بسیاری از افراد فکر میکنند همیشه حق با خودشان است و همه چیز باید مطابق سلیقه آنها باشد، بنابراین دوست دارند خودشان هم تصمیمات مهم و نهایی را بگیرند. در واقع پیام شما به همسرتان این است که من بهتر از تو هستم و بهتر هم میدانم باید چکار کنم! ولی حقیقت این است که بسیاری از ما با خودخواهی تمام دوست داریم همه چیز مطابق میل و سلیقه ما پیش برود؛ حال آنکه مقتضای یک زندگی مشترک این است که گاهی هم- برخلاف میل خود- بهنظرات طرف مقابل توجه و مطابق سلیقه و تصمیم او رفتار کنیم. قطعا همه ما اشتباه میکنیم ولی اعتراف به اشتباه شهامتی لازم دارد که متأسفانه بسیاری از ما فاقد آن هستیم. گاهی با بروز کوچکترین مشکلی شروع به دعوا و جروبحث میکنیم. چند نفر از ما میتوانیم در طول بحث، آرامش خود را حفظ کنیم؟ معمولا خیلی زود بیش از حد عصبانی میشویم و بهاصطلاح از کوره درمیرویم. در این هنگام پیام شما به طرف مقابلتان این است که میخواهم آزارت بدهم!
یکدیگر را ببخشید
همه ما در زندگی اتفاقات تلخی را تجربه کردهایم که گاهی آنقدر سخت بوده که نمیتوانیم آنها را از خاطر ببریم. خیلی از ما در این لحظه وقایعی را به یاد میآوریم که بسیار تلخ و آزاردهندهاند. در این هنگام شما میخواهید عصبانیت خود را به کسی که شما را ناراحت کرده است نشان دهید. هنگامی که شما از همسرتان عصبانی هستید ولی آن را با او درمیان نمیگذارید، فاصلهای بین خود ایجاد میکنید و در دام احساسات و عواطف منفی اسیر میشوید که انرژی منفی حاصل از آن زندگی شما را فرامیگیرد. ناتوانی شما در بخشیدن طرف مقابل یا خودتان، مشکل را حادتر میکند. اگر همسرتان شما را رنجانده است و نمیخواهید او را دوباره به همان صورت قبول کنید و بخشش داشته باشید، در واقع زندگیتان با مشکل مواجه خواهد شد. در این هنگام بهتر است بتوانید بخشش داشته باشید. شما قدرت آن را دارید همیشه به طرف مقابل خود بگویید: «تو نمیتوانی به من صدمهای بزنی!» این یکی از مهمترین نکاتی است که شما میتوانید برای بهتر شدن روابط خود بیاموزید.
شما بخشش را نه برای دیگران بلکه برای خودتان انجام میدهید. بنابراین فراموش نکنید اگر شما به کسانی که مخالف نظرتان هستند، اجازه بدهید شما را عصبانی کنند، در این صورت برنده اصلی آنان هستند که این قدرت را داشتهاند اما اگر شما بتوانید احساسات خود را کنترل کنید، حتما به خواستههایتان نزدیکتر خواهید شد.
Psychologies Magazine